داستان ابراهیم و عزرائیل
داستان ابراهیم و عزرائیل



چون خدای تبارک و تعالی خواست جان ابراهیم را بگیرد ملک الموت را فرستاد و او گفت:ای ابراهیم درود بر تو.ابراهیم فرمود:ای عزرائیل برای دیدن من آمدی یا برای مرگم ؟



گفت برای مرگ و باید اجابت کنی.ابراهیم گفت:دیدی که دوستی دوست خود را بمیراند؟



خطاب آمد:ای عزرائیل به ابراهیم بگو :دوستی را دیدی که ملاقات دوستش را بد بدارد؟



براستی که هر دوستی خواهان ملاقات دوست است.




:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 21 آذر 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: